سلام بر تمامی شما خوبان.
خوب دیگه مثل اینکه وقت رفتن فرا رسیده و راه رفتنی رو باید رفت.قصه از این قراره که در پی کسب تجربه های دیگر در وادی کار تصمیم به تغییر شغل گرفتیم و برای مدتی باید در دیار غربت کسب تجربه کنم.الا ایو حال برای چند مدتی (احتمالا 1 ماه ) شما نوشته ای رو به روز نمی بینید.
یا اگر هم دیدید آپ شده ،از قبل بوده که گذاشتم بعدا آپ بشه. البته اگه اونجا سیستمی پیدا شد و در ضمن اینترنتی واستون می نویسم.
و اما این پست:
تا بحال شده کسی یا کسانی دورو برتون باشن اما بنا به دلایل مختلف هیچوقت بهشون نگفته باشید دوستون دارم.نه اینکه نخواسته باشید نه ! هی این دل اون دل کنید. هی با خودتون کلنجار برید که بگم! نگم! حالا توی همون اوضا یه دفعه اتفاقی بیافته که شما به خودتون بگید ای بابا ای کاش زودتری بهشون گفته بودم دوستون دارمممممممممممممممممممم.
می دونید خیلی بده که آدم ناخواسته دل کسی رو بشکونه بعدش هم بخواهد با هزار تا دلیل کارش رو توجیح کنه ، حالا مگه درست می شه!
ای خدا چی می شد این بنده هات بیشتر صبور بودن!
حالا در همین راستا چون می ترسم دیگه فرصتی پیش نیاد و بنا به اینکه نقد رو آدم باید بچسبه همینجا و در همین ساعت اعلام می کنم که همتون رو دوست دارممممممممممممممممممممممممممممممم.
راستی این هفته یه سه روزی رفتیم هوا خوریه روحی ،جاتون واقعا سبز بود ،خیلی چیزها دستم اومد که اگه عمری بود واستون می گم.
یه چیز دیگه لینک کتاب شازده کوچولو رو می گذارم اینجا(چون به موضوع دوست داشتن ربط داره دیگه !).من خودم اون قسمت روباه رو بیشتر از همه دوست دارم و فکر کنم 10-15 باری خونده باشمش. http://www.shamlou.org/thelittleprince/text/21.html .شما هم حتما این کتاب رو بخونید ناسلامتی کتاب قرن هستش.قشنگه و آموزنده.
آها تا یادم نرفته از یه دوستی که این آخر کاری با حرفم (که البته شوخی بود) باعث رنجشش شدم عذر می خواهم و امیدوارم که منو ببخشه و حلال کنه چون واقعا از روی منظور نگفتم.
خوب دیگه امیدوارم که شاد و خوش و خرم باشید. یا حق.
کلمات کلیدی: